موزه سینمای ایران از حافظه تاریخی تا رزومه سازی مدیریتی

موزه سینمای ایران از حافظه تاریخی تا رزومه سازی مدیریتی

به گزارش راستابلاگ، موزه سینمایی که باید حافظه تاریخی هنر هفتم ایران می بود، اینروزها بیشتر از هر چیز به سالن برگزاری مراسم و سکوی پرتاب مدیرانش بدل شده است؛ موزه ای که به جای محافظت از میراث و ثبت تاریخ در سینمای ایران زمین، در زیر سایه رزومه سازی فردی بر مدیرانش فرو رفته است.


موزه سینمای ایران قرار بود خانه ای برای حافظه جمعی سینمای ایران باشد؛ جایی که ابزارها، اسناد، عکس ها، پوسترها و خاطرات نسل های مختلف سینماگران گرد هم آیند و تصویری از سیر تحول هنر هفتم در ایران عرضه کرده و به نمایش بگذارد. این نهاد از ابتدا با چنین رسالتی شکل گرفت و سال ها به عنوان مرجع اصلی تاریخ سینمای ایران شناخته می شد.
اما آن چه امروز از موزه سینمای ایران دیده می شود، بالاتر از آن که نشانی از حافظه تاریخی سینما را به همراه داشته باشد، صحنه ای است برای برگزاری رویدادهایی که بعضاً هیچ پیوندی با مأموریت بنیادین این نهاد ندارند. همین تغییر رویکرد سبب شده نگاه های انتقادی نسبت به مدیریت جدید شکل بگیرد و خیلی از اهالی سینما این پرسش را مطرح کنند که آیا موزه هنوز جایگاه اصیل خودرا دارد و یا می تواند حفظ کند و یا باغ فردوس و ساختمان زیبا و پرقدمتش، صرفا به سکوی پرتابی برای افراد خاص و ویترینی برای رزومه سازی مدیرانی بدل شده است که هیچ سنخیتی با سینما و هنر ندارند؟!

تغییر کارکرد موزه سینمای ایران؛ از آرشیو تا ایونت


وظیفه اصلی هر موزه در جهان بر محور گردآوری، حفاظت و پژوهش می چرخد. موزه سینما هم از همان آغاز مأموریت داشته که اسناد و آثار پراکنده سینما را گردآوری کند، به آرشیوی مطمئن بسپارد و امکان دسترسی نسل های بعدی را از افتخارات سینما و سینماگران ایران عزیز فراهم آورد. در دوره های پیشین، چنین نگاهی هرچند کامل و بی نقص نبود، اما تا حد زیادی رعایت می شد. مرمت ساختمان باغ فردوس، گردآوری تجهیزات قدیمی، ثبت تاریخ شفاهی از پیشکسوتان و حتی انتشار گزارش های پژوهشی، همچون اقداماتی بود که هویت موزه ای این نهاد را تثبیت می کرد.
اما در سال قبل و با تغییر دولت و با روی کار آمدن مدیریت جدید جهت گیری موزه سینما ایران تغییر نمود. تمرکز این نهاد و مرکز سینمایی از کارهای پژوهشی و حفاظتی به سوی برگزاری آئین ها و جشن ها رفت. جشن عکاسان، برنامه های در رابطه با هفته دفاع مقدس و برگزاری جشن خانه سینما و… دیگر رویدادهایی که در سالن ها و محوطه موزه سینما برگزار می گردند، نشانه همین تغییر است. این مراسم ها به خودی خود شاید ارزش فرهنگی داشته باشند، اما وقتی در جایی برگزار می گردند که وظیفه اش نگهداری و پژوهش است، عملا هویت موزه سینمای ایران را کمرنگ می کنند.

فاطمه محمدی سیجانی مدیر موزه سینما، «آقازاده»، علی اصغرمحمدی سیجانی دیپلمات

h2>رزومه سازی بجای میراث سازی
یکی از مهم ترین انتقادها به دوره مدیریت جدید موزه این است که برگزاری چنین مراسمی نه در راستای اعتلای موزه، بلکه در امتداد رزومه سازی مدیران تعریف شده است. در خیلی از اخبار رسانه ای، نام مدیرعامل، قائم مقام یا افرادی بی ربط به سینما و هنر بالاتر از خود موزه برجسته می شود.
هر رویداد در موزه سینما فرصتی است برای دیده شدن اشخاص، گرفتن عکس یادگاری و حضور در تیتر خبرها، بی آن که دستاوردی ماندگار برای سینمای ایران داشته باشد. حتی زمانیکه نهادهای دیگر هزینه و تدارک مراسمی را برعهده می گیرند و موزه تنها مکان را در اختیار برگزار کنندگان مراسم قرار می دهد، باز هم مدیریت موزه در قامت میزبان رسمی مطرح شده و نتیجه در رزومه شخصی آنها ثبت می شود. اینطور است که موزه سینمای ایران و حضور در پست های مدیریتی آن که اینروزها فزونی یافته است به ابزاری برای خودنمایی بدل شده و مأموریت تاریخی اش به حاشیه رانده شده است.
برگزاری یکی از جلسات نقد آثار پاراجانف با حضور تعداد بسیار اندکی / از اینگونه برنامه ها در دهه هفتاد در عرصه هنری و کانون های نقد فیلم بسیار برگزار شده بود

مقایسه با گذشته؛ ترازوی کارنامه ها


اگر وضعیت امروز موزه سینما را با گذشته نه چندان دور خود مقایسه شود، تفاوت آشکار خواهد شد. در دوره های پیشین، اخبار انتشار یافته از موزه بیشتر حول محور کارهای پژوهشی و حفاظتی بود. از پروژه های مرمتی گرفته تا ساماندهی آرشیوها و گفتگو با پیشکسوتان سینمای ایران، همگی در امتداد همان رسالت اولیه تعریف می شد. موزه به عنوان یک مرجع تاریخی جدی گرفته شده و حتی محققان هم آنرا پایگاه مطمئنی برای تحقیقات خود درباره ی سینمای ایران و تاریخ ۱۲۰ساله اش می دانستند.
اما حالا سهم این فعالیتها در کارنامه موزه ناچیز است. کمتر کسی می داند در یک سال قبل چه اسناد تازه ای به آرشیو موزه سینما افزوده شده است، یا چه آثار مرمتی انجام گرفته و یا چه پروژه های پژوهشی به سر انجام رسیده است. در مقابل، همه می دانند که فلان جشن یا مراسم یا ایونت سینمایی در باغ فردوس برگزار شده و مدیریت موزه میزبان آن بوده است. این جابه جایی اولویت ها به خوبی نشان میدهد که مسیر موزه سینما از گذشته خود فاصله گرفته و بیشتر به سوی بهره برداری رسانه ای در راستای رزومه سازی برای مدیران حرکت کرده است.

خطر از دست رفتن هویت


این رویه زنگ خطری بزرگ برای موزه سینمای ایران است و اگر رئیس سازمان سینمایی کمی تیزبین باشد خواهد دید که اگر این روند ادامه پیدا کند، بزرگ ترین تهدیدی که متوجه موزه است، از دست رفتن هویت آن به عنوان حافظه تاریخی سینمای ایران خواهد بود.
موزه سینمایی که قرار بوده و هست که گنجینه ملی سینمای ایران باشد، در ذهن افکار عمومی کم کم به سالنی برای برگزاری مراسم و ایونت های سطح پائین تنزل پیدا کرده و شناخته می شود. این تغییر هویت نه تنها ارزش موزه سینما را پایین می آورد، بلکه اعتماد محققان و نسل های آینده را هم نسبت به سینما و هویت تاریخی اش از بین می برد.
وقتی موزه سینما از مأموریت اصلی خود فاصله بگیرد، مرجعیت علمی و ارزش میراث فرهنگی اش را از دست خواهد داد و به نهادی بی خاصیت تبدیل می شود که صرفا برای نمایش قدرت و نفوذ مدیران وقت به کار می آید.

تمرکز بر اشخاص بجای نهاد


یکی دیگر از نقدهای جدی، پررنگ شدن نقش افراد در مقابل نهاد است. به عنوان اسامی مدیران و معاونان موزه سینمای ایران در خیلی از مراسمات و خبرها در مرکز توجه قرار دارد و نام آنها خیلی بیشتر مراسمی که برگزار شده و خود موزه سینما تکرار می شود. این روند سبب می شود که نهاد موزه سینما به سایه رفته و برود و همه چیز به نام مدیران نوشته شود. در صورتیکه موزه سینما باید نهادی مستقل از اشخاص باشد و مدیران تنها نقش خدمتگزاران آنرا ایفا کنند. وقتی نهاد در حاشیه قرار می گیرد و افراد در مرکز، هویت موزه سینما قربانی جاه طلبی های فردی می شود.

نیاز به برگشت به مأموریت اصلی


راه برون رفت از این وضعیت روشن است. موزه باید به مأموریت اولین خود بازگردد و باردیگر بر حفاظت، پژوهش و نمایش تمرکز کند. مدیران سینمایی کشور باید تمرکز بیشتری به نهادهای زیر دست خود داشته باشند و سفارش پذیری را کنار بگذارند. و مانع رزومه سازی برای مدیرانی شوند که سابقه هنری و سینمایی در کارنامه |آن ها وجود ندارد.
برگزاری مراسم های فرهنگی در موزه سینما اگر هم مقرر است که ادامه پیدا کند، باید در جایگاه فرعی و مکمل قرار بگیرد، نه این که اصل هویت موزه را تحت تأثیر قرار دهد. گزارش های عملکردی باید شفاف و دقیق باشند تا نشان دهند چه میزان اسناد تازه گردآوری شده، چه تعداد پروژه مرمتی انجام گرفته و کدام گفت وگوهای تاریخ شفاهی در موزه سینمای ایران به ثبت رسیده است. تنها در این صورت است که موزه می تواند باردیگر اعتماد اهالی سینما را جلب نماید و جایگاه واقعی اش را در حافظه جمعی بازیابد.

موزه ای که قرار بود روایت گر تاریخ باشد، اما…


موزه سینما قرار بود روایت گر تاریخ بالاتر از یک قرن سینمای ایران باشد؛ نهادی که نسل های آینده از دل آن بتوانند مسیر طی شده را ببینند و بفهمند. اما امروز بالاتر از آن که حافظه ای برای سینما باشد، به تالاری برای مراسم های بی ربط بدل شده است. متاسفانه باید اظهار داشت که این تغییر مسیر به سود مدیران فعلی تمام می شود که از آن به عنوان سکوی پرتاب خود برای پست های مدیریتی بعدی و بالاتر استفاده می نمایند، اما به زیان تاریخ سینمای ایران است که نیازمند نهادی جدی و مسئولانه است. اگر مدیریت کنونی نتواند میان مأموریت اصلی و رویدادهای جانبی توازن برقرار کند، موزه دیر یا زود هویت خودرا از دست خواهد داد و از نهادی ماندگار به ابزاری زودگذر برای رزومه سازی افراد بدل خواهد شد. آینده موزه سینمای ایران تنها زمانی تضمین می شود که مدیران از سایه انداختن بر آن دست بردارند و باردیگر مأموریت اصیلش را در اولویت قرار دهند.
منبع: میزان حرف آخر اینکه از پروژه های مرمتی گرفته تا ساماندهی آرشیوها و گفتگو با پیشکسوتان سینمای ایران، همگی در امتداد همان رسالت اولیه تعریف می شد. کمتر کسی می داند در یک سال قبل چه اسناد جدیدی به آرشیو موزه سینما افزوده شده است، یا چه آثار مرمتی انجام گرفته و یا چه پروژه های پژوهشی به سر انجام رسیده است. در صورتی که موزه سینما باید نهادی مستقل از اشخاص باشد و مدیران تنها نقش خدمتگزاران آن را ایفا کنند.

1404/07/08
11:06:11
5.0 / 5
13
تگهای خبر: سازمان , سینما , فرهنگ , گفتگو
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها