گزارش راستابلاگ؛

نفس جنگل های ایران به شماره افتاد

نفس جنگل های ایران به شماره افتاد

راستابلاگ: نفس جنگل های ایران به دلیلهای مختلف به شماره افتاده و آژیر خطر برای محیط زیست کشور روشن شده است.


خبرگزاری مهر، گروه جامعه: جنگلها به عنوان یکی از مهم ترین اکوسیستم های زیستی زمین شناخته می شوند و نقش حیاتی در حفظ تنوع زیستی، تولید اکسیژن، جذب دی اکسید کربن، کنترل آب و هوا، حفظ خاک و پیشگیری از رسوب گذاری دارند. جنگلها می توانند بصورت سرسبز، خشک یا نیمه خشک باشند و در انواع مختلفی از مناطق جهان یافت می شوند. جنگلها به عنوان یکی از ثروت های طبیعی باارزش زمین شناخته می شوند که نقش حیاتی در حفظ تنوع زیستی و تعادل اکولوژیکی دارند و اهمیت به سزایی در حفظ محیط زیست و حیات انسان دارد. جنگل های ایران همچون ثروت های طبیعی ما هستند که به عنوان یکی از با اهمیت ترین مراکز بوم شناسی و زیست شناسی در جهان شناخته می شوند. این جنگلها دارای تنوع گوناگونی از گیاهان و جانوران است و به عنوان مکانهای حیات وحش و پایگاه های حیاتی برای حفاظت و حفظ تنوع زیستی شناخته می شوند. جنگل های کشور ما شامل انواع مختلفی از جنگل های سرسبز، جنگل های خشک و جنگل های نیمه خشک می باشد که هر کدام از این انواع جنگل دارای خاصیت ها و گونه های متنوعی از گیاهان و جانوران هستند. همچون معروف ترین جنگل های ایران می توان به جنگل های هیرکانی، جنگل های کاسپین، جنگل های هیرمند و جنگل های زاگرس اشاره نمود. جنگل های ایران نه فقط به عنوان محیط زیستی مهم برای حیات وحش و گیاهان شناخته می شوند، بلکه نقش مهمی در حفظ خاک و آب و کنترل آلودگی هوا نیز دارند. نابودی جنگل های ایران یکی از اشکالات اصلی محیط زیستی کشور است که به عنوان یک تهدید جدی برای بقای این منابع طبیعی و تنوع زیستی مطرح می شود. تا به امروز عوامل مختلفی همچون قطع درختان، تبدیل کاربری اراضی جنگلی به مقاصد صنعتی یا کشاورزی، تخریب زمینهای جنگلی به علت ساخت و سازهای بدون مجوز و تغییرات اقلیمی که به افزایش خشکسالی و حریق های گوناگون و.... منجر به نابودی جنگلها در سراسر کشور شده است. نابودی جنگلها اثرات منفی جدی بر زیستگاه های حیات وحش، کاهش تنوع زیستی، افزایش خسارت های طبیعی مانند سیلاب و خشکسالی، کاهش کیفیت هوا و آلودگی محیط زیست، از بین رفتن منابع آب و کاهش کیفیت خاک را به همراه دارد و این امر نه فقط برای محیط زیست و حیات وحش بلکه برای انسان ها نیز تهدید و خطری جدی به وجود می آورد. امید سجادیان فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور در گفت و گو با مهر بیان داشت: در چرخه اکوسیستم طبیعی جنگل اگر یک رکن گرفتار لطمه یا نابودی شود رکن های دیگر تحت تأثیر قرار گرفته و در نتیجه اکوسیستم جنگل تضعیف می شود. در چرخه طبیعی جنگلها آب، خاک، پوشش گیاهی، حیوانات و پرندگان ساکن جنگل، عوامل انسانی همچون حریق ها، شکار، چرای دام و.... همه با هم در ارتباط اند و حیات آنها تحت تأثیر یکدیگر است. یکی از مهم ترین معضلات امروز جنگل های زاگرس تغییر کاربری اراضی در مناطق مختلف و سوء استفاده از بستر جنگل جهت ایجاد حوزه های صنعتی همچون سد سازی، معادن و… است. فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور اضافه کرد: از دیگر معضلات حریق در حوزه جنگل، کشاورزی و کشت زیر اشکوب، تبدیل اراضی و مراتع به باغات است که این امر علاوه بر لطمه به منابع و آب های زیرزمینی که توسط درختان جنگل حفظ و حراست می شود موجب تغییر اکوسیستم طبیعی در جنگل خواهد شد برای اینکه استفاده از آفت کش ها و سموم صنعتی موجب آلودگی اب، خاک، هوا، پوشش گیاهی و در نتیجه تضعیف و نابودی درختان می شود. وی اظهار داشت: در سالهای گذشته شاهد حمله آفت هایی به درختان بلوط زاگرس بودیم که دلیل اصلی ایجاد و تجاوز این آفات حذف دشمن طبیعی آن به دست انسان بود، انسان با دخالت در اکوسیستم طبیعی جنگل از راه سم پاشی اراضی کشاورزی، مراتع و باغات یک نوع حشره را از منطقه دور کرده یا آنرا نابود کرده که این امر موجب طغیان گونه ای دیگر در جنگل و لطمه به طبیعت و دیگر گونه های جانوری و گیاهی شود. فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور افزود: تعدادی از حیوانات و پرندگان حافظان جنگل محسوب می شوند که با حضور و تغذیه خود در جنگلها اکوسیستم چرخه طبیعت را احیا، حفظ و از افزایش گونه های مهاجم جلوگیری می کنند برای مثال سنجاب ها که در فصول مختلف بذر و دانه را در نقاط مختلف جنگل پنهان می کنند و به علت حافظه کوتاه مدتی که دارند فراموش می کنند بذرها و دانه ها را مصرف کنند که این روند موجب کاشت بذر و در نتیجه زادآوری جنگل بواسطه این پرندگان می شود یا دارکوب ها که دشمنان طبیعی سوسک های چوب خوار محسوب می شوند و حضور آنها در جنگل موجب پیشگیری از حمله آفت سوسک چوب خوار به درختان می شود که متأسفانه به علت عملکردهای غیراصولی کشاورزان و باغداران حومه و درون جنگلها، طی سالهای اخیر شاهد کاهش دارکوب و طغیان آفت سوسک چوب خوار در نقاط مختلف جنگل های بلوط زاگرس بوده ایم. فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور تصریح کرد: در بعضی از نقاط زاگرس شاهد زادآوری هستیم که این رشد و نمو بسیار زمان بر است برای بطورمثال بلوط ایرانی به صورت میانگین سالی شش تا ده سانت رشد می کند که طی این سال مخاطراتی همچون چرای دام، سیل، آتشسوزی، فرسایش خاک و… را بر سر می گذراند که اگر طی بیست الی سی سال از مخاطرات بیان شده در امان بماند می تواند به یک درخت جوان و سرزنده تبدیل گردد. درختان امروز جنگل های زاگرس سنی حدوداً پانصد تا هزار ساله دارند ولی متأسفانه هرروز شاهد لطمه های بسیاری به این میراث باارزش از طرف انسان ها هستیم. سد خرسان با اقلیم زاگرس سازگار نیست دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس ضمن اشاره به معایب سد خرسان برای جنگل زاگرس اظهار داشت: تغییرات اقلیمی تأثیر به سزایی بر رشد و حیات درختان و پوشش گیاهی جنگل دارد که هرگونه تجاوز به شرایط اقلیمی موجب نابود اکوسیستم جنگلی می شود، ازجمله عواملی تأثیر و نابود کننده شرایط اقلیمی که امروز در زاگرس شاهد می باشیم سد خرسان است، سد خرسان که مقرر است در زاگرس ساخته شود موجب تغییرات آب و هوایی منطقه شده و پوشش گیاهی زاگرس که با رطوبت کم و شرایط جوی طی هزاران سال قبل سازگار بوده است حال با وجود مخزن دوازده هزار هکتاری آب در بستر زاگرس بطور قطع تحت تأثیرات منفی تغییرات اقلیمی قرار خواهد گرفت. احیای جنگل در گروی خروج انسان از آن است وی ادامه داد: به علت رشد کند و کهنسالی جنگلها جایگزینی و توسعه جنگلی بسیار دشوار است. بهترین نتیجه زمانی حاصل می شود که جنگل بصورت طبیعی خودرا احیا، زادآور و گسترده شود و این امر تنها با خروج انسان از عرصه های جنگلی امکانپذیر می شود، اگر دخالتی در رشد جنگل صورت گیرد بهتر است بصورت کاشت بذر بومی در هر منطقه باشد چون کاشت نهال حساس و شرایط ویژه ای دارد باید تا سال ها بعد از کاشت نهال در جنگل مراقبت و روند رشد آن تحت نظر باشد ولی اگر کاشت نهال در هکتارهای محدود جهت فرهنگسازی و تشویق اذهان عمومی به گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست باشد مؤثر تر و نتیجه بخش تر است تا کاشت نهال در زمینه های جنگلی. وی بیان داشت: با توجه به ارزش اکولوژیکی بالای جنگل های زاگرس به عنوان تامین کننده بالاتر از چهل درصد آب و سازنده اکسیژن بخش عظیمی از نقاط کشور به زودی بزرگترین دشمن آن یعنی انسان از قاچاق چوب، چرای دام، حریق و.... پشیمان خواهد شد. برای پیشگیری از نابودی جنگل ابتدا باید معیشت مردم را نجات داد وی بیان داشت: برخورد و مقابله با افرادی که معیشت خودرا از راه جنگلها و طبیعت تامین می کنند امکانپذیر نیست برای اینکه کشاورز زاگرس نشینی که مجبور است در منطقه خود کشت کند اگر کشاورزی نکند چگونه باید زندگی کند؟ ما باید تلاش نماییم فشار عوامل و مخاطرات انسانی ازجمله کشاورزی بر طبیعت و جنگلها کمتر شود برای مثال باید کشاورزی سنتی به حداکثر و کشت محصولات کم آب بر را ترویج و آموزش دهیم تا اقتصادی سبزی ایجاد نماییم که هم سو با حفظ جنگلها اقتصاد هم پیشرفت کند. وی اظهار داشت: قاچاق چوب در میان استانها مرسوم و رواج است به صورتی که چوب از دل زاگرس به استانهای همجوار انتقال و در آنجا به ذغال تبدیل می شود که این ذغال در درجه های مختلف با توجه به سن تنه درخت بلوط تولید و به فروش می رسد یعنی هرچه چوب درخت جوان تر باشد ذغال مرغوب تر و گران تر است که همین مساله به تنهایی می تواند درختان جوان جنگلها را منقرض کند. انسان عامل حریق در جنگل هاست طبق پژوهش های صورت گرفته ۹۵ درصد حریق ها در بستر جنگل عامل انسانی و فقط ۵ درصد آن عامل طبیعی دارد که هرساله این حریق ها موجب از بین رفتن هزاران هکتار از مراتع و اراضی جنگلی، تلف شدن و مهاجرت حیوانات گوناگونی و تغییر در چرخه اکوسیستم طبیعی می شود. هرجا که سکونت گاه انسان است حریق رخ می دهد و این امر هرساله به دفعات مختلفی تکرار می شود که می توانیم حریق ها را به سه قسمت تقسیم بندی کنیم؛ پیشگیری، عملیات و پایش بعد از حریق. در بخش اول عوامل مختلفی موجب حریق در مناطق مختلف است برای بطورمثال عدم مرزبندی زمینهای کشاورزی و مراتع با اراضی جنگلی که در آخر فصول برداشت محصول از زمین و آتش زدن علوفه های باقی مانده در زمین کشاورزی، از عاملهای مهم و گوناگون حریق های گسترده در حوزه جنگلها است یا عوامل سهوی مانند ایجاد آتش های کوچک برای گرم کردن غذا، گرم کردن و… از طرف چوپان ها و طبیعت گردان که با سهل انگاری امکان گسترش آتش و نابودی صدها هکتار از اراضی جنگلی خواهد شد، عوامل شناسایی و پیشگیری حریق در جنگلها به موارد بسیاری بستگی دارد که گاهی موجب حریق های سهوی و گاه عمدی خواهد شد. بخش دوم در عملیات های حریق اغلب مردم بومی و دوستداران محیط زیست ناجی و دلسوز ترین برای طبیعت هستند که با دست خالی و بدون تجهیزات مناسب، پیر و جوان همگی برای نجات طبیعت به صحنه می آیند. متأسفانه طی سالهای گذشته ده ها تن از داوطلبان و دلسوزان طبیعت را به علت عدم وجود تجهیزات و امکانات لازم در حریق های زاگرس از دست داده ایم. بخش سوم حریق فقط با عملیات خاموش سازی به انتها نمی رسد و بعد از خاموش شدن آتش باید پایش و شناسایی مناطق انجام گردد که از حریق مجدد جلوگیری شود، بعد از پایش باید جهت احیا خاک، پوشش گیاهی و زیستگاه حیات وحش منطقه قرق شود تا فشار انسان بر طبیعت کمتر و جنگل فرصت احیا خودرا پیدا کند که در این زمان می توان نقاط ضعف و قوت منطقه را بررسی و فعالیت در آینده آن منطقه را پیش بینی نمود. خوشبختانه طی چهار سال قبل با کمک انجمن های دولتی و مردم نهاد، جامعه محلی و دوستداران محیط زیست توانسته ایم در استان کهگیلویه و بویراحمد برنامه ای پژوهشی و عملی در سطح ملی و کشوری در ارتباط با مباحث بخش های مختلف حریق در بستر جنگل های زاگرس طرح و اجرا کرده ایم که با همراهی مردم در این روند عوامل ایجاد آتشسوزی، راه های پیشگیری و مقابله، آموزش به جامعه محلی، ایجاد تیم و گروههای مردمی داوطلب جهت کمک رسانی، پایش، قرق و… طراحی و در حریق ها اجرا شد. جنگل متعلق به ماست و ما جز این خاک جایی برای زیست و رشد نداریم، این جنگلها آب بخش عظیم یک کشور را تامین می کنند و چرخه اکوسیستم طبیعی جنگلها بر زندگی ما تأثیر مستقیمی دارد و بطور قطع با نابودی جنگل های زاگرس و هیرکانی چرخه طبیعی گردوغبار، بخش زیادی از منابع آبی، حیات وحش، خاک و هر آن چه از خاک متولد می شود ازبین می رود، برای بقا خودمان هم که شده باید از این جنگلها مراقبت و حراست نماییم. همه ما جامعه محلی این کشور هستیم در نقش های مختلف چه جنگل نشین باشیم چه در استانهای دور از جنگل زندگی نماییم چون حیات همه ما به جنگل و مزایایی که جنگلها به ما می دهند بسته است پس نابودی جنگلها در کشور ما پایان زندگی ساکنان این مرز و بوم به حساب می آید. همین طور سپهر سلیمی فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات ضمن اشاره به نابودی جنگل های ایران زیر پای دام ها و احشام معتقد است: حضور دام در جنگلها یک معضل عظیم در کشور محسوب می گردد که این امر سبب لطمه و لطمه های جبران ناپذیری به نقاط مختلف جنگلی در سراسر کشور کشور شده است. یکی از لطمه های حائز اهمیت چرای دام در مناطق جنگلی، خورده شدن بذر، درختچه و پوشش گیاهی توسط دام ها در حوزه جنگل است که تکرار این روند موجب پیشگیری از رشد و نمو درختان و پوشش گیاهی شده و درنتیجه مانع زاد آوری و گسترش جنگل می شود. وی بیان داشت: حضور دام در بستر جنگلها موجب می شود بذرها و نهال های تازه جوانه زده، خورده شوند و یا گیاهانی که تازه روییده اند زیر پای دام کوبیده و از بین برود. طبق آماری که سال قبل از طرف یکی از مدیران منابع طبیعی منتشر گردید در جنگل های هیرکانی سالانه ۷۰۰ میلیون نهال توسط دام ها خورده می شود که بطور قطع در مناطق جنگل های زاگرس نیز همین طور اعدادی وجود دارد و سالانه میلیاردها نهال در جنگل های کشور توسط دام ها نابود می شوند. فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات بیان داشت: در جنگل های بلوط که تکثیر، زادآوری و پرورش درختان از میوه آن یعنی بلوط است اگر بلوطی که بر زمین می افتد مورد تجاوز دام و انسان قرار نگیرد این بذر فرصت می یابد به مرور زمان درون زمین نفوذ و زیر خاک جوانه زند و بعد از چند سال تبدیل به نهال و موجب زادآوری جنگل شود اما وقتی دام در منطقه چرا می کند در همان زمان ابتدایی بذری را که می تواند تبدیل به درخت تناور شود یا زیر پای می کوبد و از بین می برد یا به عنوان غذا از آن تغذیه می کند. وی بیان داشت: همزمان با ورود دام در مناطق جنگلی تعدد و تردد انسان ها به این منطقه افزایش خواهد یافت و در پی آن احتمال حریق در این مناطق بالا می رود حتی در بعضی مواقع حریق هایی به عمد با هدف از بین بردن جنگلها و تبدیل اراضی جنگلی به مراتع برای آسان سازی چرای دام از طرف دامداران و جنگل نشینان صورت می گیرد. یکی دیگر از مخاطره انسان برای جنگل قلع و قمع درختان جنگلی جهت استفاده از چوب و تبدیل به ذغال است که این مورد در جنگل های زاگرس بسیار معمول است. فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات اظهار داشت: یکی از عوامل مهمی که پیوستگی و انسجام خاک را حفظ می نماید ریشه گیاهان و درختان است که وقتی درختان جنگلی به هر نحوی از بین بروند استواری خاک کاهش می باید و در زمان بارش باران سیل های شدیدی در نقاط پایین دست جنگل رخ خواهد داد، وجود پوشش گیاهی موجب نفوذ پذیری بیشتر خاک خواهد شد که بعد از بارندگی ریشه گیاهان روان آب های جمع شده بر سطح زمین را جذب می کند. عدم پوشش و ریشه قوی گیاهی و عدم وجود درختان مقاوم در مواقع بارندگی موجب شسته شدن خاک، تولید سیل و در پی آن لطمه به و مناطق طبیعی، انسان و منافع وی خواهد شد. همین طور حضور پرشمار دام سبب کوبیده و فشرده شدن خاک می شود که نفوذپذیری آب را می کاهد. وی بیان داشت: وقتی در منطقه ای درختان، پوشش گیاهی و جنگل از بین برود هوای آن منطقه افزایش پیدا کرده و گرم تر شود که در پی این گرما، شاهد کاهش بارش یا برف خواهیم بود مانند آب و هوای امروز شهرهای بزرگ کشور همچون تهران که در سالهای اخیر به علت استفاده بسیار از سوخت های فسیلی دمای هوا افزایش و بارندگی کم شده است. چرای دام در جنگلها و مراتع بسیار ‌پرسود است چرای دام در جنگلها سود و منفعت کلانی برای بخش های خاصی همچون دامپروران دارد برای اینکه دام از گیاهان جنگلی و مرتعی به رایگان تغذیه می کند و این اغذیه برای دام همیشه در دسترس و فراوان است. از دیگر لطمه های چرای دام و دامپروری بصورت سنتی، حضور احشام در مناطق حفاظت شده و زیستگاه حیات وحش است که این امر موجب می شود دام ها مواد غذایی حیوانات گیاه خوار و علف خوار آن منطقه را از بین ببرند و خود رقیبی برای حیات وحش علف خوار محسوب شوند. وقتی که غذای جانوران گیاه خوار کم شود آنها برای تامین غدا از منطقه خارج می شوند که در پی این مهاجرت جمعیت آنها در منطقه کاهش و چرخه غذایی حیات وحش گوشت خوار همچون یوز پلنگ، خرس، گرگ و… نابود می شود. همین طور تأثیر حضور دام بر جمعیت گیاه خواران در یک منطقه و تأثیر جمعیت جانواران گیاه خوار بر بقای حیوانات گوشت خوار محدود به چرخه تغذیه در حیات وحش نشده و حضور دام در مناطق حفاظت شده در حقیقت به همه ابعاد زیستگاه حیات وحش تأثیر داشته و به این حوزه لطمه می رساند برای مثال حضور گوسفند و بز در منطقه موجب بیماری مشترک بین آنها با حیوانات دیگر حیات وحش مانند کل، بز و قوچ و میش خواهد شد که انتقال تعدادی از این بیماری ها مثل نشخوارکنندگان بسیار سریع و گسترده صورت می گیرد. طی سالهای اخیر بیماری نشخوارکنندگان در مناطق حفاظت شده تلفات بسیار زیادی داشته و گونه های باارزش و حائز اهمیت بسیاری را به علت این بیماری تلف شده اند. یکی دیگر از معضلات حضور دام در مناطق حفاظت شده، تضعیف و لطمه پذیری آن منطقه است به صورتی که افراد مختلفی به عنوان چوپان و دامدار در فصول مختلف سال وارد مناطق حفاظت شده و یا نزدیک به این مناطق می شوند و به بهانه چرای دام دست به شکار و یا زنده گیری حیوانات حیات وحش می زنند. سگ های چوپان بلای جان طبیعت بر اساس گزارش مرکز اطلاعات ایران حدودا ۷۰ میلیون دام همچون گوسفند و بز در کشور وجود دارد که اگر تخمینی به ازای هر ۳۵ رأس از آنها یک سگ وجود داشته باشد یعنی امروز حدودا ۲ میلیون سگ گله در کشور داریم. اگر یک پنجم این سگ ها جمعیت ماده باشند و حداقل سالی سه الی چهار توله به دنیا بیاورد هرساله شاهد تولد بالاتر از ۱ میلیون سگ خواهیم بود که توسط سگ گله ساخته شده اند، بطور قطع چوپان ها شرایط نگهداری همه توله سگ ها ندارند که برخی از آنها می کشند یا در طبیعت رها سازی می کنند که همین مساله امروزه موجب تولید و افزایش سگ های بلاصاحب در کشور شده که این سگ ها در حاشیه شهرها و روستاها قابل مشاهده هستند و گاهی موجب آزار و اذیت برای شهروندان، پرندگان و حیوانات دیگر طبیعت می شوند همین طور این سگ ها برای حیات وحش بسیار مضر بوده و موجب انتقال بیماری های فراوانی به حیوانات حیات وحش خواهند شد و در بسیاری موارد خود این سگ ها در طبیعت از طرف انسان و حیات وحش لطمه هایی خواهند دید. آیا تولید گوشت به صورت دامپروری در کشور اقتصادی هست یا نه؟ با عنایت به معضلات حضور و چرای دام در مناطق جنگلی، هزینه های بسیاری بر چرخه طبیعت، محیط زیست، بهداشت و درمان و اقتصاد کشور تحمیل می شود که همچون این هزینه ها می توان به نابودی مناطق طبیعی، جنگلها، حیات وحش، منابع آبی و.... اشاره نمود که متأسفانه در کشور این هزینه ها نادیده گرفته شده و الویت بر تولید گوشت به هر نحو و روشی است.
اگر این هزینه ها را در نظر بگیریم متوجه می شویم که گوشت تولیدی در کشور بسیار گران است و اصولاً کشور ما با این شرایط اقلیمی نیمه خشک و وضعیت فعلی محیط زیست ظرفیت دامپروری به این صورت را نداشته و باید در سطح کلان اساسی و کاربردی در این مورد مطالعه و پژوهش شود. بگفته تعدادی از مدیران سازمان منابع طبیعی و محیط زیست کشور، تعداد دام چند برابر بالاتر از ظرفیت مراتع در کشور وجود دارد و این روند موجب نابودی مراتع در سالهای آینده خواهد شد که یکی از راهکارهای موجود این است که دام و احشام از جنگل و مناطق حفاظت شده و مناطق جنگلی غنی خارج شده و دامپروری در کشور تصحیح شود.
اگر بخواهیم قیمت واقعی گوشت در کشور را در نظر بگیریم شاید متوجه شویم واردات گوشت مقرون به صرفه تر از ادامه دامپروری بصورت سنتی و علیرغم این هزینه های کلان در عرصه های مختلف است. راه دیگری که بنده معتقدم اخلاقی و اصولی تر خواهد بود این است که سازمان حفاظت محیط زیست، فعالان و دغدغه مندان طبیعت و محیط زیست از مردم دعوت کند که مصرف گوشت را تا حد امکان کاهش دهند چون گوشت و راه تولید آن امروز در کشور ما یکی از مخاطرات محیط زیستی محسوب می گردد و ما باید به سمتی برویم که مصرف گوشت کمتر شود. با این نرخها که مصرف گوشت کم است در کشور پس چرا این همه دام پرورش داده می شود؟ متأسفانه طبق گفته مسؤلین و اخبار منتشره قسمتی از دام های پرورش یافته در کشور ما به خارج از کشور قاچاق می شود مثل گوسفند و بز که هرروزه به کشورهای همسایه فرستاده و در کشورهای همسایه به قیمت های کلانی فروخته می شوند. متأسفانه با این کار فقط دام و احشام قاچاق نمی شود بلکه قسمتی از حیات وحش، جنگلها، مراتع و منابع آبی ما از کشور همراه با دام از خارج شده و از بین می رود.


منبع:

1403/06/07
10:12:23
5.0 / 5
215
تگهای خبر: زندگی , سازمان , سیستم , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(2)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۳