داستان یکی از یاران شهید چمران در فیض حضور

داستان یکی از یاران شهید چمران در فیض حضور

«تقریباً همه اقدامات و تدارکات لازم برای اجرای عملیات فراهم شده بود که خبر شهادت اخویم (شهید احمد دهقان) را برایم آوردند و در این میان مهندس مجد اهتمام داشت که به لحاظ شرایط بوجود آمده، من در این عملیات شرکت نداشته باشم برای اینکه ممکن بود که شهادت برادرم تأثیر منفی در روحیه من به وجود آورده باشد. ولی من به ایشان اطمینان دادم که در این رابطه هیچ مشکلی نداشته و بعد از اختتام عملیات به مرخصی خواهم رفت. »



به گزارش راستابلاگ به نقل از ایسنا، کتاب «فیض حضور» توسط انتشارات تقدیر و به نویسندگی عباس کفایی قاینی به چاپ رسیده است. در این اثر بخش هایی از زندگی شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد در ۳۲۸ به چشم می خورد.


مصطفی ابراهیمی مجد سال ۱۳۳۳ در جنوب تهران در خیابان ۱۷ شهریور متولد شد. مصطفی از جوانی با معارف و آداب اسلامی آشنا شد و در دانشکده کشاورزی ادامه تحصیل داد. انجمن اسلامی دانشکده را راه اندازی و دانشجویان را با معارف اسلامی آشنا کرد تا جایی که با تشویق یکی از اساتید مذهبی دانشکده مواجه گردید. علاوه بر کارهای مذهبی، به ورزش خصوصاً دوچرخه سواری علاقمند بود بطوریکه همان ایام در یکی از مسابقات دوچرخه سواری نفر اول شد.

هم زمان با اوج گرفتن انقلاب اسلامی دوران سربازی را در نیروی هوایی در دوشان تپه می گذراند که پادگان به تسخیر مردم انقلابی درآمد. وی آن روزها به صف انقلاب پیوست و شبانه روز از هیچ فعالیتی در راه انقلاب دریغ نکرد تا اینکه با دکتر چمران آشنا شد. در ماه های ابتدای انقلاب با دفتر ایشان در جمع آوری اطلاعات از عملکرد خائنانه منافقین همکاری کرد با شروع جنگ تحمیلی به جبهه ها شتافت وهمراه دکتر چمران به اهواز رفت. با استعداد و خلاقیت وافری که داشت موفق شد برای ساخت و تعمیر اسلحه و ساخت سنگرهای بتنی و رفع کمبودهای نیروهای ستاد جنگ های نامنظم کارگاهی راه اندازی کند.


در گروه تخریب، با توجه و خلاقیت خود برای نخستین بار با طرح شهید چمران موفق شد موشک های زمینی و آبی بسازد که این امکانات در مقابله با تاکتیک های جنگی دشمن به کار می رفت. یکی از این ابتکارات، تاکتیک جنگ آب بود که توسط شهید دکتر چمران ابداع شد. بدین سان که آب رودخانه کرخه توسط نیروهای خودی به سمت دشمن هدایت شد تا دشت بین نیروهای دو طرف زیر آب برود و دشمن نتواند پیشروی کند. عراق هم در مقابل سد خاکی ایجاد و از پیشرفت آب جلوگیری کرد تا بدین وسیله از به گل نشستن تانک ها و تجهیزات وادوات نیروهایش پیشگیری کند.

در قسمتی از کتاب «فیض حضور» می خوانیم: «این منطقه عملیاتی که تحت فرماندهی شهید رستمی قرار داشت و اینجانب با کمک گروهی که در اختیارم بود قرار شد که با پشتیبانی نیروهای عملیاتی و تدارکاتی و با بهره گیری از مواد انفجاری شکافی در این سد خاکی ایجاد نماییم. همانطور که قبلاً گفته شد به اتفاق نیروهای تحت امر در رودخانه ای که نزدیک منطقه عملیاتی بود تمرینات لازم را انجام دادیم و چون همه نیروها قادر به شنا نبودند همچون خود من، برای ما تجهیزات آبی و لباس غواصی آوردند تا با بهره گیری از تجهیزات و پوشیدن آنها بهنگام عملیات از دید دشمن پنهان باشیم.

تقریباً همه اقدامات و تدارکات لازم برای اجرای عملیات فراهم شده بود که خبر شهادت اخویم (شهید احمد دهقان) را برایم آوردند و در این میان مهندس مجد اهتمام داشت که به لحاظ شرایط بوجود آمده، من در این عملیات شرکت نداشته باشم برای اینکه ممکن بود که شهادت برادرم تأثیر منفی در روحیه من به وجود آورده باشد. ولی من به ایشان اطمینان دادم که در این رابطه هیچ مشکلی نداشته و بعد از اختتام عملیات به مرخصی خواهم رفت. یکی از اهداف عملیات شکافتن سد خاکی بود و با توجه به این که حجم مواد انفجاری که باید در این سد خاکی جاسازی می شد تا قدرت تخریبی مناسب را داشته باشد، خیلی زیاد بود.

بدین جهت حمل آن به نزدیک سد خاکی با آن حجم آب جمع شده در پشت سد کار مشکلی بود. ابتدا مواد را در داخل دبه های بیست لیتری جاسازی کردیم و قرار شد هر کدام از نیروها یک دبه را با خود حمل نماید، اما این کار با داشتن اسلحه و مهماتِ همراه کار سختی بود، پس به شهید مجد پیشنهاد کردم که اجازه بدهند دبه های مواد منفجره را خودم به نقطه مورد نظر حمل نمایم. ابتدا ایشان مخالفت نمودند ولی وقتی نحوه ی انتقال را توضیح دادم، ایشان پذیرفتند. »




1400/06/23
10:51:15
5.0 / 5
662
تگهای خبر: زندگی , شركت , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۳