روزهای جنگی سعید و ایثاری که تمام نمی گردد

روزهای جنگی سعید و ایثاری که تمام نمی گردد

راستابلاگ: تاریخ همیشه روزنه ای بوده است به حقیقت. روزنه ای به آنچه که بر سرزمینی گذشته است و مردمان آن سرزمین همیشه باید آنچه را که از سر گذرانده اند به خاطر داشته باشند، برای اینکه تاریخ اثبات نموده است که همیشه تکرار می شود. تاریخ، حافظه‌ی ملت هاست که اگر پاک شود، هویت از آن ملت گرفته شده است؛ و هویت تمام داشته‌ی یک ملت است.


به گزارش راستابلاگ به نقل از ایسنا، فاطمه نفری در یادداشتی کتاب «روزهای جنگی سعید» را بررسی نموده است.
در این یادداشت می خوانیم: دفاع مقدس از با اهمیت ترین بزنگاه های تاریخی سده‌ی اخیر ایران عزیزمان است. برماست که تاریخ هشت سال جنگی که بر ما تحمیل گشته را بخوانیم و بدانیم چگونه در آن سالهای سخت، مرزهای مان حفظ شده و حافظان این مرزها چه کسانی بوده اند. بدین جهت نشر مرز و بوم با همکاری گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ کتابی به نام«روزهای جنگی سعید» منتشر نموده است.
کتاب«روزهای جنگی سعید» خاطرات سعید بلوری، رزمنده‌ی گردان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) است که گوشه ای نو و تازه از خاطرات دفاع مقدس را نشان مان می دهد. زاویه ای که در آن هاله‌ی تقدس از دور رزمندگان و شهدا زدوده می شود و صداقت راوی اول شخص به جان خواننده می نشیند. صداقتی که رزمندگان را انسان هایی معمولی، گاه دارای اشتباه و خطا و به زبان داستانی، شخصیت هایی خاکستری رنگ معرفی می کند و کلیشه های انسان های نورانی و همیشه غرق در حالات معنوی را می شکند. کلیشه هایی که رزمندگان و شهدا را به انسان هایی دست نیافتنی برای نسل امروز تبدیل نموده اند.(صفحات 184، 115، 116، 145)
اما بعد از خواندن این کتاب، این کلیشه ها در ذهن خواننده می شکند و او با رزمنده ای به نام سعید آشنا می شود که تفاوت ها، شیطنت ها و گاه اشتباه هایش را با صداقت تمام، در اختیار خواننده گذاشته است. او که در گردان تخریب است و دائما با مین و موادمنفجره سر و کار دارد، اما گاه میان معبر زدن، راه را به سمت درخت انجیری که در آن اطراف است کج می کند و برای خود و دوستانش انجیر می چیند، گاه دیگران را از شیطنت ها و شوخی هایش ذله می کند، گاه به همراه دوستانش هوس ماهیگیری از محدوده‌ی پرورش ماهی به سرش می زند و توسط مافوق سرزنش می شود؛ گاه نیز مردانگی و ایثار را با رسیدگی به آن مجروح شیمیایی که بدنش پر از تاول است و هیچ کس از ترس شیمیایی شدن، نزدیکش نمی گردد، به اوج می رساند.
سعید از روحیه‌ی پذیرش مسئولینی می گوید که با مماشات با نوجوان ها و جوان هایی نظیر او، نیروهای متخصص را به هر قیمتی برای خویش حفظ نموده اند. آنها با داشتن روحیه‌ی گذشت و مدارا که همانا دین داری حقیقی است، استعدادهای جوان را برای جامعه و شرایط حساس جنگی نگهداری کرده اند و همین روحیه، هشت سال پایداری را رقم زده است.(ص 79) روحیه ای که سبب غبطه است و به ذهن خواننده چنین سوالی را متبادر می کند که اگر چنین رفتارهایی را به جامعه‌ی امروز و جوانانش تعمیم دهیم، آیا با این حجم از مهاجرت استعدادهای جوان، فرار نخبه ها و یا پناهندگی ورزشکاران حرفه ای مواجه هستیم؟
مسئولینی که خود تبدیل به الگوی عملی برای رزمندگان شده اند و هیچ گاه دم از امربه معروف و نهی از منکر نزده اند، جز با عمل خویش و اینچنین با سیره‌ی عملی، جوانانی را تربیت کرده اند که برای رد شدن از میدان مین، پیش قدم می شوند.(ص29)
البته که صداقت و شجاعت راوی، از آن روی سکه غافل نشده و آنرا هم نشان مان داده که همیشه رفتارهای افراطی بوده است، حتی در آن شرایط حساس. افرادی که تحمل کوچکترین مخالفت و یا تفاوتی را ندارند، بدون علم قضاوت می کنند و تفاوت ها را به پای بی دینی افراد می گذارند و از دین به نفع خویش کره می گیرند.(صفحات 147، 150)
یا آنجا که راوی از سخت گیری های بی مورد برخی مربی ها و درگیری بچه ها با آنها می گوید(صفحات 184، 185). یا جایی که راوی دوربینش را روی آن عده‌ی قلیل مسئولینی زوم می کند که هنوز جنگ تمام نشده، مقر را برای خود تبدیل به هتل صحرایی کرده اند و رو به تجملاتی آورده اند که رزمندگانی چون سعید، با دیدن آنها خشمگین می شوند و در جواب اعتراض شان می شنوند «شما بسیجی ها هنوز هستید، خدمت کنید، ما بعدا می آییم».(ص317)
اما یکی از جذاب ترین بخش های کتاب، خاطرات کردستان است. اقلیم، جغرافیای خاص و حساس آن منطقه، حضور کومله ها، دمکرات ها و پیشمرگان کُرد، خاطراتی متفاوت با دیگر بخش های کتاب رقم زده است.
کتاب روزهای جنگی سعید، در 342 صفحه تنظیم شده است که بیست صفحه‌ی پایانی، به آلبوم تصاویر اختصاص یافته است. هرچند که در بخش هایی از کتاب با اطناب مواجه هستیم و گاه از جذابیت خاطرات کاسته می شود(بخش5)، اما بطور کلی، باتوجه به شخصیت جسور، کنجکاو، شوخ و تا حدی ساختارشکن راوی؛ ما با خاطراتی متفاوت از دیگر کتاب های خاطرات جنگ مواجه هستیم.
این کتاب، درسی است برای امروز ما، تا بدانیم چه جوان هایی با پوست و گوشت و استخوان خویش، خاک ایران را حراست کردند. آنها نیز انسان هایی معمولی بودند که با وجود تمام تفاوت های شان، نقطه‌ی اشتراکشان عشق به وطن بود و خدایی که با ایمان به او سختی ها و دردها و مجروحیت ها برایشان پذیرفتنی می شد. همین اشتراکات آنها را متحد می کرد و در کنار هم نگه می داشت تا یکپارچه به دل دشمن بزنند و خداوند نیز خریدار دلهایشان می شد. یکدلی و همدلی، چیزی است که بدون شعار در این کتاب به آن پرداخته می شود. یک کشور زمانی می تواند در امری توفیق یابد، یا زمانی می تواند از بحرانی مانند جنگ، رهایی یابد که مردم همدل شوند. مهربانی و رئوفت قلب، میوه‌ی همین همدلی است. مانند همان پیرمرد بستنی فروش در دزفول که خواب امام زمان(ع) را دیده بود و امام به او فرموده بود که اینها همه سربازهای من هستند و خواسته بود که او به رزمنده ها برسد. پیرمرد هم بعد آن، بامداد تا ظهر به رزمنده ها بستنی صلواتی می داد.(ص138)




منبع:

1401/08/03
08:43:18
5.0 / 5
473
تگهای خبر: كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۳