رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی:

فقه جنبه عملی زندگی است

فقه جنبه عملی زندگی است

به گزارش راستابلاگ، فارس رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی و استاد حوزه و دانشگاه با بیان علل چرایی اهمیت شرط فقاهت در حاکم اسلامی، تصریح کرد که فقه جنبه عملی دین در زندگی بشریت و حقیقت ها و دستورالعمل های رفتاری مبتنی بر جهان بینی اسلامی.


حجت الاسلام ابراهم کلانتری، پنجشنبه اول دی در جلسه بیست و سوم از سلسله مباحث "ولایت فقیه" که با عنوان "چرایی اهمیت شرط فقاهت در حاکم اسلامی" برگزار شد، ضمن بیان مقدمه ای، در پاسخ به این پرسش، اظهار داشت: ارزش ویژه ای که در اسلام و حکومت اسلامی برای فقه و فقاهت در نظر گرفته می شود، فلسفه اش این است که ما یک جهان بینی داریم که به آن جهان بینیِ حق می گوییم. یعنی جهان بینی که دقیقاً منطبق بر واقعیت های جهان است و در مقابل جهان بینی باطل قرار دارد. حق و باطل را اگر بخواهیم تعریف نماییم، حق یعنی واقعیت وجودی و باطل یعنی چیزی که حقیقت و واقعیت ندارد.
وی در تعریف جهان بینی اظهار داشت: معنای جهان بینی، نگاه و باورهای ما راجع به مجموعه جهان و انسان است. در جهان بینی توحیدی، مجموعه جهان هستی با همه وسعتش از یک مبداء شروع می شود و به سمت یک مقصد در حرکت است. پس هدفی دارد. همه موجودات جهان برمبنای جهان بینی توحیدی در این چارچوب حرکت می کنند. نه فقط انسان، بلکه تمام هستی از ریزترین موجود هستی یعنی اتم و هسته اتم تا بزرگترین موجودات هستی یعنی کرات آسمانی، منظومه ها و کهکشان ها. برای موجودات هستی نمی شود عددی گفت. فقط میلیاردها کهکشان در دنیا است و دائماً کهکشان های جدیدی نیز متولد می شوند. ما برمبنای جهان بینی توحیدی معتقد هستیم که همه هستی از یک مبداء به سمت یک مقصد و برای یک هدف درحال حرکت است. در مجموعه هستی پهناور که هنوز علم بشر به وسعت قسمت ماده و فراماده اصلاً نرسیده است، برمبنای همین جهان بینی معتقد هستیم که محور همه این هستی، انسان است.
این استاد حوزه و دانشگاه، اشاره کرد: همه هستی دست به دست هم داده اند که انسان به عنوان خلیفه الله، اشرف مخلوقات و احسن المخلوقین به مقام قرب الهی برسد. تفکر جدید غربی می گوید انسان طفِیلی عالم وجود است. برمبنای تفکری که در غرب مطرح است خصوصاً نظریه تکامل که در قرن هجدهم توسط چارلز داروین بصورت جدی عنوان شد، خیلی ها استنتاج کردند که انسان موجود خاصی نیست، مثل علف ها و یا مورچه ها است و موجود راست قامت که بر روی دو پا راه می رود هم در دستگاه تکامل تولید شده است و چیز مهمی نیست و عده ای گفتند نظریه تکامل زیستی موجودات زنده داروین، اشرف مخلوقات بودن انسان را ابطال کرده است و انسان قطب عالم امکان و محور هستی نیست.
تولیت آستان مقدس حضرت شاهچراغ با اعلان اینکه غربی ها نظریه داروین را دنبال کردند، در صورتیکه ما در جهان بینی توحیدی نظرمان بطور قطع مفاد آیه 30 سوره مبارکه بقره با این معناست که؛ "آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان فرمود به یقین جانشینی در زمین قرار می دهم"، اظهار داشت: ما این را باور داریم که انسان خلیفه خدا در زمین است. همه، ابر و باد و مه و خورشیو و فلک، دست به دست هم داده اند تا انسان از این مبداء بتواند مسیر را به خوبی طی نماید تا به مقصد خوب برسد.
کلانتری، اظهار داشت: ارزش ویژه فقه و فقاهت یعنی دین شناسی، مبتنی بر جهان بینی ویژه ای است که از وحی آسمانی و عقل ناب سر چشمه می گیرد. در جهان بینی الهی، جهان هستی مبدأ، مقصد و هدفی دارد که همه موجودات در قالب آن به ایفای نقش خود می پردازند. در این میان نقش انسان در هستی به عنوان خلیفه الله نقش ویژه ای است که همه موجودات هستی در خدمت او قرار می گیرند تا بتواند بدرستی از عهده ایفای این نقش برآید. بدین جهت می توان گفت همه هستی در کارند تا انسان به مقام ویژه ی خود که مقام قرب الی الله، انسان کامل وخلیفه الله است، برسد.
وی اشاره کرد: بمنظور نیل به این مهم چاره ای نیست جز این که دینِ حق، حضور خودرا در همه عرصه های وجودی انسان به منصه ی ظهور برساند، بر همه ابعاد وجودی انسان پرتو بیفکند و نیازهای معرفتی انسان یعنی شناختی و تئوریک، و نیازهای معیشتی انسان یعنی اعمال و رفتارها را به درستی پاسخ دهد.
ابعاد سه گانه وجود انسان/بُعد ادراکی
رییس انجمن علمی انقلاب اسلامی با اعلان اینکه انسان دارای سه بُعد وجودی است، اظهار داشت: یک بُعد، ادراکی و شناختی است. یعنی ذهن و در تعبیر علمی یعنی فکر. قدرت تفکر، قدرت انتزاع، قدرت استنتاج و قدرت حل مسئله همه به بُعد شناختی مربوط می شود. برمبنای بعد شناختی می توانیم مطالعه نماییم، فکر نماییم، مسئله حل نماییم و این یک بخش وجودی ما است و به لحاظ فیزیکی بیشتر به مغز مربوط می شود. اطلاعات را جمع و با هم تلفیق می نماییم، همین طور اطلاعات جدید می گیریم و اطلاعات قبلی را نقض و یا اصلاح می نماییم. این یک بخش از وجود ما است و به آن بُعد بینشی انسان می گوییم.
بُعد باورها
وی در بیان دومین بُعد انسان، افزود: دومین بُعد، بُعد باورهاست. این بُعد مربوط به باورهای ما و آن قسمتی ست که اعتقادها شکل می گیرد. این بُعد به بعد شناختی ربطی ندارد و مربوط به قلب انسان می شود. آدمی که هزاران جلد کتاب خوانده است اما باور ندارد، قسمت اعتقادی اش فعال نیست و در فضای باورها به هیچ چیز اعتقاد ندارد. با این همه این کتاب خواندن باید باورهایش به اوج رسیده باشد ولی اینطور نیست. این بُعد که در اینجا به آن بُعد گرایشی می گوییم، از دید قرآن به قلب مربوط می شود. باید توجه داشت که تعقل با تفکر فرق می کند. تفکر مربوط به بُعد شناختی انسان است و تعقل مربوط به رسیدن انسان به یک تصمیم و باور و جمع بندی است. عاقبت اندیشی، اطمینان و ایمان مربوط به این بُعد وجودی انسان است. آیا بُعد اول و بُعد دوم ارتباطشان با هم خیلی وثیق است؟ در اینجا می شود بحث های زیادی را بیان نمود. در وجود تک تک ما انسان ها یک بخشی است که این کار را می کند که اسمش قلب است "فی قُلوبِهِم مَرَض" یعنی شخص در بُعد شناختی مشکل ندارد و مشکل مربوط به جای دیگر است و بُعد باورهایش مشکل دارد. طرف، برعکس است اول یک خرده باور دارد و بعد گرفتار شک و تردید می شود و بعد می گوید من قبول ندارم و این مصداق این آیه می شود « فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ».( آیه ۱۰ سوره بقره)
بُعد اقدام و عمل
این استاد حوزه و دانشگاه، سومین بُعد انسان را بُعد اقدام و عمل، دانست و اظهار داشت: این بُعد، در اصطلاح جدید بُعد کنشی است. در اینجا بحث حرکت، اراده، تلاش، استقامت و عمل مطرح است و همه مربوط به این بُعد می شود. خالق هستی در وجود تک تک انسان ها بخشی را برای علم آموزی و بخشی را برای باورها و اعتقادات، تعبیه کرده و بخش دیگر را برای رفتارها طراحی نموده است. در حدیث امام علی مقابل السلام که می فرماید: «قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی... - خدایا به اعضای بدنم برای خدمت در راه خودت توانایی بده» مربوط به بعد سوم می شود. جوارح یعنی عمل. و ادامه همین حدیث «... وَاشدُد عَلَی العَزیمَةِ جَوانِحی. - و درونم را در تصمیم گیری قوی دار» مربوط به دو ُبعد دیگر می شود.
وی با اشاره به آیاتی از کلام الله، اشاره کرد: اگر قرار باشد هستی به نتیجه برسد، باید نسخه از ناحیه خود توحید و خدا بیاید. دین حق اگر بر همه ابعاد وجودی انسان پرتو بیندازد و همه را دقیق تنظیم کند و به جهت اینکه هستی، دقیق در جای خودش قرار گیرد و هر چیزی همچون انسان و تمام موجودات هم بطور دقیق در جایگاه خودشان به سیر خودشان ادامه دهند، نیاز به برنامه داریم. یعنی برمبنای یک طرح، این ها باید حرکت کنند. این برنامه ی جامع، دینِ حق می شود.
جهان بینی توحیدی برامده از عقل و نقل است
تولیت حرم مطهر، اشاره کرد: جهان بینی حق یا جهان بینی توحیدی که برآمده از عقل و نقل است، بر همه ابعاد سه گانه وجودی انسان پرتو می افکند. یعنی هم شناخت ها، هم باورها و نیت ها و هم اعمال و رفتارهای مختلف انسان را رنگ الهی و حق می دهد و در راستای معینی و در نظام خاصی، معنا می بخشد. اگر جهان بینی حق بر هر سه حوزه و بُعد حاکم شود، شناخت های ما شناخت های الهی می شود و باورها و عمل ما هم الهی می شود و اگر جهان بینی باطل حاکم شد همه اش باطل می شود.
وی اظهار داشت: در آیه ۶ سوره کافرون می خوانیم؛ «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ»، شما دین خودتان و آنها دین خودشان. ممکنست آنها هم شناخت هایشان خراب باشد، هم باورهایشان و هم رفتارهایشان. «وَلِیَ دِینِ» این دین، هم در زمینه علم و هم در زمینه باور و هم درحوزه عمل فرق می کرد. دو چیز روبروی هم می شد. حق و باطل اینطور است و در همه عرصه ها تعریف می شود و محدود به یک مورد نیست.
کلانتری با اعلان اینکه باور حق، باور باطل، ایمان حق، ایمان باطل، اطمینان حق، اطمینان باطل، عقل ربانی، عقل شیطانی که در روایت هم است و مربوط به بُعد دوم است، در توضیح بُعد سوم، یعنی بُعد کنشی اظهار داشت: عمل حق، عمل باطل، اراده حق، اراده باطل، حرکت حق، حرکت باطل و اقدام صحیح، اقدام غلط، مربوط به بُعد سوم است. می گوییم این کارش درست نیست یا درست است، و درست و غلط را برمبنای جهان بینیِ حق مطرح می نماییم که بحث خیلی عمیقی است.
رییس انجمن علمی انقلاب اسلامی اظهار داشت: دین حق عبارت است از مجموعه ای از آموزه ها، دستورالعمل ها و برنامه های تکامل بخش که خالق انسان با آگاهی و اشراف بر همه ابعاد وجودی انسان آنرا تنظیم و بوسیله وحی در اختیار آدمیان قرار داده است. دین حق از هر گونه افراط و تفریطی در امان است و در کنار بُعد فردی انسان به بُعد اجتماعی او نیز توجه دارد، چنانکه در کنار بعد مادی بر بعد معنوی و همین طور در کنار بعد دنیوی بر بعد اخروی حیات آدمیان نیز توجه کامل دارد.
وی افزود: بدین جهت می توان گفت خالق جهان، که در هستی نقش ویژه ای برای انسان در نظر گرفته، آموزه ها و دستورالعمل ها و برنامه های ویژه ای نیز به جهت اینکه انسان بتواند از عهده این نقش به درستی برآید، برای او تنظیم نموده است. این آموزه ها، دستورالعمل ها و برنامه ها، همان دین حق است که بوسیله عقل ناب و وحی ناب و به عبارت دیگر بوسیله عقل و نقل بر آدمیان عرضه شده است.
دینِ حق دارای وسیعترین قلمرو است
این استاد حوزه و دانشگاه‌ ظهار داشت: در مقایسه دقیق دینِ حق با هر یک از فنون و دانش ها، این نکته ظریف به دست می آید که هیچ کدام از فنون و دانش های قدیم و جدید از قبیل طبابت، مدیریت، اقتصاد، سیاست، حقوق و دانش های تجربی هیچ گاه اینطور گسترده بر ابعاد وجودی انسان پرتو نمی افکنند و معرفت و معیشت آدمیان را متأثر نمی سازند. در یک بررسی دقیق تر متوجه می شویم که دین حق از چنان قلمرو وسیعی برخوردارست که نه فقط معرفت ومعیشت آدمیان را در راه حق تنظیم می کند، بلکه سایر فنون ودانش های بشری را نیز سامان و در راستای کمال و سعادت واقعی انسان قرار می دهد.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی(ع) اظهار داشت: فقه که گفته می شود ارزش ویژه دارد، در حقیقت عبارت است از دانشِ دین و مجتهدی که حاکمیت سیاسی را در عصر غیبت بر عهده می گیرد در حقیقت عهده دار اجرای دین در زوایای مختلفِ اجتماعی جامعه اسلامی است. یعنی می خواهد آن بُعدی از دین حق و جهان بینی حق را که مربوط به اجتماع می شود، اینجا عملیاتی کند.
او افزود: فقه بُعد رفتاری است. در تقسیم بندی علوم اسلامی، کلام اسلامی و فقه اسلامی داریم. کلام اسلامی، جنبه باورها و اعتقادی را دارد و فقه اسلامی، جنبه عملی دین در زندگی بشریت است. نگاه امام(رحمت الله علیه) به فقه اینطور است، نه یک فقه محدود در رساله عملیه. حقیقتاً فقه در رساله عملیه نمی تواند محدود شود. ایشان می فرمایند «فقه، نظریه واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است» این بُعدِ رفتاری ما را، فقه تصدی می کند و پیش می برد. پس وقتی به سراغ حکومتی می آییم که می خواهیم منطبق بر اسلام باشد، فقه و فقیه ارزش ویژه ای پیدا می کند. در حکومت اسلامی مقرر است حاکمیت سیاسی جامعه بر محور دینِ حق انجام بگیرد و اگر بخواهد این مورد اتفاق بیافتد باید متخصص ویژه فن در راس کار قرار بگیرد و این دانش اهمیت پیدا می کند.
وی افزود: نمی شود گفت فقه یک دانش مثل دانش سیاست، مدیریت و یا اقتصاد است. فقه بر همه زوایای وجودی انسان از گهوراه تا گور مقرر است پرتو بیافکند، اما دانش های دیگر اینطور نیستند. علم طب و پزشکی نوین، درروزگار قدیم نبود ولی آیا در آن مقطع بشر از فقه معاف می شده است؟ پاسخ خیر است. یعنی آن زندگی سنتی قدیمی منهای پزشکی نوین، منهای معماری نوین، منهای مدیریت نوین، همان زندگی سنتی حتما باید تحت سیطره فقه اداره می شده است.
کلانتری اظهار داشت: حضرت آدم وقتی از بهشت بر زمین هبوط کرد و با حضرت حوا در صحرای عرفات روبرو شد، نیازمند فقه بود. از همان موقع انسان برای هر موضوعی از قبیل تشکیل زندگی و فرزندآوری و خوردن طعام باید بررسی می کرد که فقه چه می گوید. در آن زمان بطورمثال علم پزشکی نبود ولی دستورالعمل زندگی لازم بوده است.
او با طرح این پرسش که حضرت آدم در آن زمان چه کرد؟ فقه و دستورالعمل از کجا آمد؟، اظهار داشت: از عقل ناب و وحی آسمانی. قسمت دستورالعمل های الهی که برای تنظیم رفتارهای های ما یعنی بعد سوم، وجود دارند، این بر همه دانش ها حاکم است. در زمینه پزشکی، در زمینه خوردنی و نوشیدنی ها، ارتباطات و حتی در زمینه روش ها به سراغ فقه می رویم که آیا این روش درست یا غلط است. رسیدن به هدف های حق، از روش های باطل و خراب امکان پذیر نیست و این خلاف بودن یا نبودن را از فقه پرسش می نماییم.
فقه بر همه علوم حاکم است
تولیت حرم مطهر اظهار داشت: وقتی می گوییم فقه بر همه علوم حاکم است، معنایش این است که همه علوم در جای خودشان محترم است ولی باید رنگی از فقه به خود بگیرند و سئوالی از آن بپرسند. در پزشکی صدها مسئله فقهی وجود دارد. در اقتصاد، تجاری، مدیریت، در علم و تکنولوژی و ابزرهای نرم و فضای مجازی هم، وضع به همینگونه است و فقه حاکمیت دارد، به این معنا که باید از آن پرسش نماییم. بخش عمده تفاوت نظام اسلامی و غیر اسلامی در این جا است. ابزارها را همه می توانیم استفاده نمائیم اما باید در پرتو فقه اسلام باشد. به عنوان مثال در اقتصاد لیبرالیستی هیچ اشکالی برای وجود صدها کارخانه مشروب سازی که درآمدزا هستند وجود ندارد، ولی این اقتصاد در پرتو فقه، امکان راه اندازی ندارد. حتی با و جود اشتغال صد ها و هزاران نفر در این کارخانه ها، فقه اسلامی به سبب این که می خواهد رفتار و اعمال ما را برمبنای جهان بینیِ حق تنظیم کند، اجازه چنین کاری را نمی دهد، چون ما را از مقصد نهایی دور می کند. در مورد فضای مجازی متاسفانه خیلی ها دستورالعمل های دینی و اخلاقی را رعایت نمی کنند که این مساله در نگاه جهان بینی حق و شریعت اسلام، کاملا خلاف است و فرقی بین فضای مجازی و حقیقی نیست و حکم اسلام در هر دو مورد، یکی است.
وی افزود: بر این اساس، بسیار بدیهی است که نمی توان فقه را در عرض سایر دانش ها قرار داد، همانگونه که متخصّص این دانش را نیز نمی توان در ردیف سایر متخصصان طبقه بندی کرد. بر طبق همین جهان بینی است که قرآن کریم برای دانش دین ارزش ویژه ای و برای متخصّص این دانش جایگاه خاصی قایل شده است. در فقه حقیقیِ اسلام، دستورالعمل های رفتاری و عملی اسلام، مطرح است و فقیه یعنی کسی که صاحب بالاترین تخصصِ فقهی و مقیدترین انسان به فقه است. به عبارت دیگر، فقه یعنی واقعیت های رفتاری و دستورالعمل های رفتاری مبتنی بر جهان بینی اسلامی.
تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) اظهار داشت: افزون بر آنچه گذشت باید توجه داشته باشیم که تمایز اصلی نظام سیاسی اسلام از سایر نظام های سیاسی دنیا «اسلامیت» نظام است و تبّلور عینی این تمایز در مرحله اجرا از تاکید بر فقاهت حاکم حاصل می شود. استاد گرانقدر آیت الله مصباح یزدی (رحمت الله علیه) در این خصوص چنین می گویند: «آنچه عنصر اصلی نظام را تشکیل می دهد، اسلام است. مدیریت در همه کشورهاست.... بعد از این جهت امتیازی بر دیگران نداریم. امتیاز و صبغه ویژه کشور و نظام ما اسلامی بودن است؛ یعنی آنچه بیش از همه لازم است، فقاهت است؛ بدین جهت می گوییم: ولی فقیه و نمی گوئیم: ولّی عادل؛ البته رهبر باید عادل نیز باشد. نمی گوئیم: ولّی سیّاس، گر چه باید به سیاست آشنا باشد. پس تاکید ما بر کلمه فقیه، از آن روست که عنصر اصلی در نظام ما اسلام است و فقیه یعنی اسلام شناس».




منبع:

1401/10/02
12:40:44
5.0 / 5
517
تگهای خبر: دانشگاه‌ , دستگاه , زندگی , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۳