سروهای آسمانی قم، ۴۶

شهید رضا آذرنگ نجوایی عاشقانه با معشوق آسمانی

شهید رضا آذرنگ نجوایی عاشقانه با معشوق آسمانی

به گزارش راستابلاگ، قم شهید رضا آذرنگ در وصیت نامه اش نوشت: خدایا مگر تو خودت نگفتی هر کس عاشق من شد منهم عاشق او می شوم هر کس عاشقش شوم پیش خود می برم پس من عاشقت شدم و آمدم در را باز کن می دانم خالص نبودم می دانم گنه کارم ولی مولای من مرا به بزرگی خودت ببخش.


شهید سید رضا آذرنگ یکم دی ماه ۱۳۵۴ در قم به دنیا آمد و سرانجام در ۲۴ مرداد ۱۳۶۴ در عملیات عاشورای۲ در مهران منطقه چنگوله به شهادت رسید.
برشی از وصیت نامه شهید رضا آذرنگ
خوشا آنان که با عشق الهی نماز عشاقان خواندند و رفتند
آنان که ره عشق گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه
صلوات و تحییت خداوند بر خاتم پیامبران اشرف مؤمنان محمدمصطفی (ص) و دوازده امام بر حق خصوصاً خاتم الاولیای مذل الاشتیاء، مدرک الاعداء، امید محرومان، مژده پیامبران و درود فراوان جندالله بر امام امت، خمینی روح الله و امت حسینی حزب الله و سلام بر رزمندگان الله بر لاله های سرخ وطن شهدای راه لقاءالله.
حضور محترم پدر و مادر قهرمانم، سلام علیکم، بعد از عرض سلام امیدوار هستم که در ظلّ توجهات مولی امام زمان (عج) سلامت بوده و در انتظار کربلای حسینی ثانیه شماری می کنید.
اگر از احوالات فرزند حقیرتان جویا شده باشید به فضل و منت خداوند در سلامت و به دعاگویی تان مشغول می باشم.
پیش از هر سخن و وصیتی از شما و کلییه دوستان و آشنایان به خاطر محبت ها و الطاف بی دریغ که نسبت به من روا داشته اید؛ کمال تشکر داشته و برای همه چیز از همه تان کمال پوزش را خواسته و امیدوار هستم که مرا به خدایم حلال کنید.
مادر عزیزم، می دانم که به خاطرم چه رنج ها و اذیت ها دیده ای، چه طفل شیرخوار بودم چه هنگامی که نوجوان بودم و چه تا به حال، اما من یک چیز را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد و آن محبت بی دریغت نسبت به من بود و به خاطر همین هم ممطئن هستم که از تقصیرات و اذیت های بیشمارم گذشت خواهی کرد و با این امید است که درخت سفر از این عالم فانی بسته و به دیار جاودانگی شتافتم.
مادر دلسوزم، دوستت دارم که در فراق من چون شیرزن کربلا زینب کربلا (س) بوده و بجای اشک و شیون، خنده ای از خشنودی بر لب داشته باشی چونکه من امانتی نزد شما بودم و شما هم به نحو احسن این امانت را به صاحبش بازگرداندی. نکند نزد دیگران ناراحت و غمگین باشی که فرزندت در مقابل خدا و رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار شرمسار خواهد شد.
همیشه این طور فکر کن من هم مانند علی اکبر حسین (ع) و هزاران جوان دیگر هستم. من از شهدای کربلا که عزیزتر نبودم و تازه آنها مظلومانه غربیانه شهید شدند و بدنشان چندین روز در هوای گرم و سوزان کربلا افتاده بود اما فرزند تو هزاران همراه دارد و در جمع دوستان است.
پدرم، امیدوار هستم که تو همچون مردان خدا صبور باشی و از خداوند برایم طلب مغفرت کنی.
پدرجان، به خاطر تمام زحمت ها و محبت های بی دریغت متشکر هستم و از خداوند می خواهم که اجر شهید را نصیب شما فرماید.
برادرانم، عزیزان از جان بهترم، تنها یک وصیت دارم و آن اینکه بعد از من راهم را ادامه دهید و راه کربلا را برای امت شهیدپرور ایران بازگشایند و با خدا باشید و کاری را انجام دهید که تنها در راه خدا و خدمت به مردم باشد.
خواهران عزیزم، ای زینبیان زمان شما هم همچون خواهر وفادار حسین (ع) پیام خون مرا به گوش جهانیان برسانید. بگویید که برادرم جان داد تا انسان ها از زیر باز ظلم و ذلت آزاد شوند.
خواهران عزیز من حجاب را که همانا از خون من کوبنده تر و دشمن کش تر است حفظ نمایید؛ در فراق من مانند زینب (س) صبور باشد تا دشمن از این عظمت و صبرتان به خواری و زبونی کشانده شود.
دوستان وفادارم، ای یاران همرزمم، سلاح را یک لحظه بر زمین نگذارید و تا پیروزی نهایی که آزادی تمام ملت های مستضعف جهان است در سنگرها بمانید. نمازهایتان را مرتب بخوانید؛ در جماعت ها شرکت کنید، دعاهای معروف را بخوانید؛ در جلسات دینی شرکت کنید و در تمام امور، یاد خدا در ذهنتان باشد که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
دیگر سفارشی ندارم و همه تان را به خدای رحمن و رحیم می سپارم. بار خدایا به بزرگی و عزتت قسم می دهم که ما را در صف شهدای کربلا قرار دهی.
برشی از وصیت نامه عمومی شهید رضا آذرنگ
ربناافرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
سلام بر سرور آزادگان معلم شهادت امام حسین (ع)
درود و سلام بر امام خمینی کبیر رهبر جهان شیعه حسین (ع) که درس فداکاری و شهادت را طوری به پیروانش اموخت که در این میان سربازانش به روی مین ها می روند.
راهش را ادامه می دهند اینک که به جبهه می روم نه به خاطر انتقام بلکه به خاطر اینکه دینم را به اسلام و قرآن و سرور شهدا کربلا ادا کرده باشم
حمد را که توفیق یافتم راهی جبهه شوم تا بتوانم در مسیری که برگزیده ام سریع تر گام بردارم و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) لبیک گفته باشم.
پدرم و مادرم قبل از همه چیز بگویم اگر چنان چه نه جای من برادرم سیدمجید است خالی بدانید که بگفته پیامبر خدا خودش جای ما را پر خواهدنمود به چیز بهتر از اینکه مخلوقی برود و خالق جای او را پر کند واین افتخار عظیم است.
به مادرم چند چیز می گویم و آن اینکه من در نزد تو امانتی بودم و تو هم از این امانت خوب حفاظت نمودی و درود بر تو مادر که دو فرزند خودرا به اسلام هدیه کردی و بایستی دیر یا زود مرا به خدا می دادی رفتن حق است پس حال که باید رفت چه بهتر که در راه خدا برویم.
بدان که مادر رسالت خودرا به نحو احسن انجام دادی به همین خاطر باید خوشحال و سربلند باشی و لباس سفید بر تن کنی و هر وقت دلت گرفت بر سر سجاده بنشین و نماز بخوان و برای سرور شهیدان حسین (ع) اشک بریز.
از آن هنگام که لباس مقدس پاسداری را بر تن کردم و به جبهه آمدم از خدا خواستم که لیاقت شهادت را به من بدهد حال که این توفیق نصیبم شده است از امام زمان درخواست می کنم که این خون ناقابل مرا بپذیرد.
خدایا مگر تو خودت نگفتی هر کس عاشق من شد منهم عاشق او می شوم هر کس عاشقش شوم پیش خود می برم پس من عاشقت شدم و آمدم در را باز کن می دانم خالص نبودم می دانم گنه کارم ولی مولای من مرا به بزرگی خودت ببخش.
شما ای پدر گرامی و مادر عزیزم از شما نیز طلب عفو و بخشش دارم.
پروردگارا زمانی که تمامی روزهایمان عاشوراست و زمین هایمان کربلا و ماه هایمان محرم و محراب هایمان قتلگاه و بهشتی هایمان حسین وار مظلوم شهید می شوند.
تمامی جبهه هایمان پر از بدن های خونین علی اکبرهای زمان است و دشمن پست فرومایه کفر جهانی آب را چون تاسوعا و عاشورا برویمان می بندد و خانه و کاشانه ما را چون خیمه های حسین (ع) در بین شعله های خود می سوزاند.
خدایا من دومین کسی از خانواده ام باشم که به گشته شدگان در راهت اضافه کردم.
مادرم امیدوار هستم که خداوند این قربانی از توی هاجر به فضلش نه به عدلش قبول فرماید و شما را روز محشر در حضور فاطمه زهرا (س) روسفید ببینم مادرم مبادا تو را که با سیاه پوشیدن و تضرع و زاری دشمنم را شاد و مرا غمگین سازی همین طور از پدر و مادر عزیز گرامی خودم می خواهم که اگر از من نافرمانی دیده اند مرا به بزرگواری خودشان بخشنده و مرا حلال کنند.
من به خانواده ام و فامیل ها یکی بعد از دیگری می گویم که ناراحت نباشند که ما نزد شهدا می رویم و نزد انبیا و اولیا می رویم نزد بهشتی و یارانش نزد شهدای محراب و نزد دوستان شهیدمان نزد مجید و اسماعیل و حسین و دیگر شهدا می رویم و نزد همه شهدا مطمئن باشید سلام همه شما را به آنها می رسانم
به امید ظهور حضرت مهدی (عج)
و با درود بر رزمندگان عزیز و پیروزی کامل آن ها
این وصیت نامه عمومی است که پس از لیاقت شهادتم چندین نسخه می گیرید و در عموم پخش می کنید.




منبع:

1401/09/11
13:43:55
5.0 / 5
535
تگهای خبر: سفر , شركت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۴